مقدمه
يكي از شاعراني که از همان دوران دبستانی گوش و زبان ما با
نام او آشناست ، و با همان زبان کودکانه شعر « روبهی دید بی دست و پای » او را
زمزمه می کردیم ، شاعر بزرگ و معلم اخلاق سعدی شیرازی بود . سعدی شاعر نویسنده و نویسنده ی شاعری است که
شعرش مثل نثرش روان و سلیس و نثراو مثل شعرش ساده و طبیعی می باشد . و به قول محمد
علی اسلامی ندوشن در کتاب« آن روزها » ی وی
« این تنها خصوصیت سعدی است که سخنش به سخن همه شبیه باشد و به هیچ کس شبیه نباشد
که در زبان فارسی احدی نتوانسته است مانند او حرف بزند و در عین حال نظیر حرف زدن
او را هر روز در هر کوچه و بازار می شنویم » . حال که سخن او تا این حد قابل فهم
است و انعطاف پذیر، با بضاعت اندک خویش قصد آن را داریم که به بررسی موضوع قناعت
از دیدگاه سعدی بپردازیم ، لازم است قبل از ورود به این موضوع به دو مسئله زیر به
صورت هر چه مختصر تر پرداخته شود : یکی
مفهوم قناعت از دیدگاه قرآن وروایات ، دیگرچگونگی
تاثیر پذیری سعدی از این تعالیم و پرورش این
موضوع در آثار خود به ویژه در دو گنجینه ی جاویدان یعنی بوستان و گلستان .
قناعت درقرآن و روایات
قناعت از نظر لغوی خرسند بدن به
قسمت خود ، بسنده کردن به مقدار کم ، صرفه جویی ، خشنودی نفس است به آنچه از روزی
و معاش قسمت او می شود ، درعرف قدما مرادف با اقتصاد ..... است .[1]در
اصطلاح شرع صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان به صورت ملکه ای در می آید که
باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه داشتن نفس از زیاده خواهی می شود . شرع
مقدس حدٌ و حدود هر چیزی را در مصرف شخص معین کرده است . باید توجه داشت که بیشتر
از آن حدی که معین شده و بیشتر از حدٌلزوم صرف و خرج نشود . به بیان دیگر می توان
گفت رضایت به کم و و حسن تدبیر معاش است بدون دوست داشتن زیاده از حدٌ زندگانی و
اعتدال و میانه روی نیز می باشد
در قرآن اگر چه لفظ « قناعت » و
مشتقات آن آمده است .[2]
اما به منزله اوصاف ممدوح انسانی به کار نرفته است . در قرآن به جای قناعت تعبیرات
دیگری چون حیات طیبه و میانه روی و ... آمده است . « هر زن و مردی که عمل صالح به
جای آورد او را به حیات طیبه احیا خواهیم کرد . » [3]
درمقابل صفت قناعت ، طمع و مشتقات آن بارها در جایگاه های متفاوت معانی معانی
ممدوحی و مذمومی می دهد .[4] نهی از
طمع نیز تحت عناوین دیگر آمده است .نذیر قرآن در باره ی افزون طلبی در سوره ی
تکاثر قابل تامل می باشد در روایات نیز در باب قناعت و طمع بسیار سخن گفته شده است
؛ از مقاله ی « قناعت در قرآن و حدیث »[5]به
چند نمونه از آن ها اشاره می شود :
پیامبر اکرم ( ص ) می فرمایند : «
خوشا به حال آن که با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند . »
و یا در جای دیگر می فرمایند : «
هر که خواهد بی نیازترین مردم باشد ، باید به آنچه در دست خداست اعتمادش بیشتر از
آنچه در دست دیگران است ، باشد . » و حضرت علی ( ع ) می فرمایند : « قناعت بهترین
عامل برای سامان دادن به نفس و اصلاح آن است . » و هم چنین از امام صادق ( ع )
روایت است که می فرمایند : « هر که به معاش اندک خدا راضی گردد ، خدا هم به عمل
اندک او راصی شود . »
با توجه به اشاراتی که در قرآن و و
روایات به قناعت ورزی و طمعکاری شده است ، اگردر افراد جامعه ای فرهنگ غنی قناعت
رواج یابد به مدینه ی فاضله ی مدنظر اسلام دست خواهیم یافت و دیگر حقٌ محرومان و
سایر ناس تضییع نخواهد شد . در سایه چنین فرهنگی به جامعه معتدل و میانه رو دست
پیدا می کنیم که همه به حقً و حقوق فردی راضی هستند و دیگر طمع و افزون خواهی آن
ها را در دام خود اسیر نمی کند . و انسان ها با دست یافتن به جایگاه حقیقی خود که
همانا اشرف مخلوقات بودن و خلیفه ی خدا بر روی زمین بودن به معنای واقعی خود تحقق
خواهد یافت .
نگاهی بر زندگی سعدی
شاید تکرار زندگی نامه سعدی در این مختصر به جا نباشد .
اما با توجه به موضوع همایش وموضوع مقاله ی حاضر ذکر چند نکته در باب زندگی نامه ی
شیخ اجل خالی از لطف نباشد :
1-
سعدی در خانواده ای به دنیا
آمد و پرورش یافت که به قول خود او « همه عالمان دین بودند » ، مسلما چنین شخصیتی
با تمامی آموزه های دینی و اخلاقی دین مبین اسلام آشنا بوده است و این آشنایی او
از همان دوران کودکی او آغاز گردیده است . مسلما سعدی از کودکی با قرآن آشنایی
داشته است ، به قول خود او : « یاد دارم شبی در خدمت پدر نشسته بودم و و همه شب
دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته » [6]
2-
شیراز با آن وضع اجتماعی و
سیاسی جوان جویای نام و دانش را اقناع نمی کند . بنابراین راهی عراق و
بغداد می شود . بغداد در آن دوره پایتخت
دینی و فرهنگی عالم اسلامی به شمار می آمد. سعدی
مدت زیادی در نظامیه گذرانده واز
محضر نامدار ترین استادان و مجهز ترین کتابخانه بهره مند گردیده است . تا با خیال آسوده
به بحث و تحقیق و پژوهش بپردازد « مرا در
نظامیه ادار بود / شب و روز تلقین و تکرار بود » [7]
3-
پلنگ خویی پلنگان سعدی را
وادار می کند که راهی سفر طولانی بشود .
او حدود سی سال از عمر باارزش خود را در سفر به اطراف و اکناف جهان اسلام و
حتی خارج از حوزه جهان اسلام گذرانده است و در اقصای عالم گشته و با هر کسی ایام
خود را به سر برده و از هر خرمنی خوشه ای
یافته و با کوله باری از تجربه برگشته است
و همانند هر مسافری با ره آوردی آمد که بس شیرین تر از قند مصری بود و آن همه تجربه ی ارزشمند خود را در کتاب های بوستان و گلستان گنجانده و
جاودانه ساخت .
پس اگر ایشان را به عنوان معلم اخلاق معرفی کرده اند و آثار
او شهره ی عام و خاص گردیده است ، از روی تحقیق انجام گرفته است ، زیرا که آثار او
معجونی است که از سه عنصر پرورش خانوادگی در خانواده ای که همه از عالمان دین
بودند ، آموزش های دینی و اخلاقی بزرگ
ترین و معتبر ترین مدارس دینی روزگار وکوله
بار تجربه ی سفر های طولانی . و نکته ی مهم در آن است که شیخ اجل آنچه را که نگاشته
است ، همان طور که خود اذعان دارد ،با ا هداف آموزش های تربیتی و اخلاقی تدوین نموده
است :
« مراد ما نصیحت بود و گفتیم حوالت با خدا کردیم و رفتیم » [8]
حکایتی چند از باب قناعت در گلستان
« گلستان سعدی تصویری است از دنیایی رنگارنگ ، دنیایی واقعی
با همه ی خوبی ها و بدی ها و با همه ی زیبایی ها و زشتی ها یش . سعدی همه ی طبقات
را اعم از پادشاه ، درویش ، صوفی ، فقیه ، قاضی ،
زاهد و نیز انواع مردم مانند درست کار ، ریاکار ، قناعت پیشه ، طماع ، شهرت
طلب ، پرگو ، عاشق پیشه و نیز جوان و پیر ، زن و مرد ، خردمند و نادان ، ظالم و
عدالت پیشه همه را توصیف می کند و از نظر گاه اخلاقی و دینی به نصیحت و ارشاد آنان
می پردازد . »[9]
در باب «اندر
فضیلت قناعت » گاه می بینیم که به توصیف افراد قناعت پیشه می پردازد، در یک جا «
درویشی را توصیف می کند که در آتش فاقه می سوزد و رقعه بر رقعه می دوزد و وقتی یکی
از یاران به او می گوید که چه نشینی که
فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کرمی عمیم . جواب می دهد : خاموش که به درویشی
مردن به که حاجت پیش کسی بردن »[10]
و در جای دیگر به « توصیف جوان مردی می پردازد که در جنگ تاتار جراحتی هول بر می دارد ، می گویند
فلان بازرگان نوشدارو دارد . جوانمرد می
گوید : اگر نوشدارو خواهم ، دهد یا ندهد و اگر دهد منفعت کند یا نکند . باری
خواستن از او زهر کشنده است . » [11]و
همچنین حکایت درویشی را آورد که ضرورتی پیش آمده بود یکی او را دلالت بر شخصی می
کند که نعمتی دارد بی قیاس ، دست او را می
گیرد و به منزل آن شخص می برد . درویش شخصی را می بیند لب فروهشته و تند نشسته .
برمی گردد و سخن نمی گوید. گویند چه کردی ؟ جواب می دهد : عطایش را به لقایش بخشیدم . » [12]و
در جای دیگر از زبان حاتم طایی به توصیف خارکنی می پردازد که پشته ی خار فراهم
آورده و در جواب حاتم طایی که می پرسد : چرا به مهمانی حاتم طایی نرفتی که خلقی بر
سماط او گرد آمده اند گوید :
« هر که نان از
عمل خویش خورد منت حاتم طایی
نبرد .» [13]
سعدی فقط به توصیف افراد قناعت پیشه بسنده نمی کند ، در
خلال حکایات خود خواننده را به صفات زشتی که قناعت را از آدمی دور می سازد و در
واقع درتقابل با صفت پسندیده ی قناعت قرار می گیرد ، معرفی می نماید تا با تصویر
زشتی ها خلق را به سوی صفات مثبت و پسندیده قناعت رهنمون باشد .حكايت كند كه «
يكي از علما که خورنده ی بسیار داشت و کفاف اندک ، با یکی از بزرگان که اعتقاد در
او داشت بگفت . روی از توقع او درهم کشید و تعرض سؤال از اهل ادب درنظرش قبیح آمد
. »[14]
و در حکایتي دیگر درویشی تویف می کند که از برهنگی به ریگ بیابان اندر شده و در
دیدار حضرت موسی از او می خواهد دعا کن تا خدای عزٌو جلًٌ مرا کفافی دهد و حضرت
دعا می کنند و پس از چند روز می بینند که خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته .
»[15]
و در جای دیگر حکایت گدایی را آورد که نعمتی وافر اندوخته بود . یکی از ملوک طلب
دستگیری برای مهمی می نماید . وی با حجت آوردن و شوخ چشمی کردن سر از فرمان ملک
باز می زند تا ملک دستور می دهد با زجر و توبیخ آن مال را از دست او بیرون آورند .
» [16]
در جای دیگر حکایت مالداری را آورد که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی به کرم
، تا جایی که نانی را به جانی از دست ندادی و گربه ی بوهریره را به لقمه ای
ننواختی . عاقبت در راه سفر به مصر دردریای مغرب بر اثر وزش باد مخالف غرق شده و
به بقیت مال او اقارب درویش او در مصر توانگر گشته اند . »[17]
حکایت مشت زن که عزم سفر دارد، تا به قوت بازو دامن کامی
فرا چنگ آورد . با اتکای به سر پنجه و قوت بازو به نصایح پدرگوش نسپرده عازم سفر
می شود ودر طول سفر رنج و زحمت فراوان می بیند ...[18]
از نمونه های آموزنده و عبرت انگیز حکایات سعدی در گلستان می باشد . حکایت بازرگان
کیش[19]
نیز از نمونه های جالب توجه در طمع ورزی است که کم تر کسی پیدا می شود این حکایت
را نشنیده باشد و در حکم مثل سایر گشته است .
حکایتی چند از باب قناعت در بوستان
دربوستان سعدی که به منزله ی مدینه ی فاضله ی سعدی قلمداد
می شود ، بابی در قناعت گشوده شده است ، وی پس از بیان مقدمه ای در باب قناعت
نمونه هایی از حکایات و تمثیل هایی را برای روشنگری خوانندگان و تأثیر کلام و بیان
نصایح خود ذکر می کند .در این باب سعدی به ذکر چهارده حکایت می پردازد . هم حکایاتی
را می آورد که بیانگر قناعت ورزی انسان ها
می باشد و هم حکایاتی از طمع ورزی آنان و درپایان نصایح و مواعظ لازم در هر زمینه را
مطابق با احوالی که در شنونده و خواننده پیدا می شود ، بیان می دارد .
ان جا که به بیان
حکایت هایی در باره ی ستایش قناعت ورزی می پردازد ، می توان به حکایت « صاحب دلی
اشاره کرد که تب گرفته بود و یاری او را توصیه می فرماید که از فلان شکر بخواه که
تب زایل شود . ایشان تلخی مردن را بر جور روی ترش بردن ترجیح می دهد »[20].
نیز در حکایتی چنین آورد که « نیشکر فروش دوره گردی به صاحب دلی پیشنهاد خرید
نیشکر را می دهد و از او می خواهد که هر وقت که دستش می رسد وجه آن را پرداخت
نماید و چه حکیمانه جواب می گیرد :
« ترا صبر بر من نباشد مگر ولیکن مرا باشد از نیشکر » [21]
یا حکایت « مرد روشن ضمیری که امیر ختن طاق حریر هدیه می
دهد و او خرقه ی خود را بر تشریف شاه ختن ترجیح داده می فرماید :
« گر آزاده ای بر
زمین خسب و بس مکن بهر قالی زمین بوس کس » [22]
یا از نمونه های جالبی که برای قناعت ورزی اشخاص می آورد
حکایت « صاحب دلی که به اندازه ی قامت خویش خانه می سازد با آن که در توان او بود
که بهتر از آن را بسازد زیرا که معتقد بود:
« چه می خواهم از طارم افراشتن همینم بس از بهر بگذاشتن » [23]
امًا سعدی که به قول محمد علی اسلامی ندوشن جمع کننده ی
اضداد است فقط به آوردن حکایت شخصیت های مثبت در بوستان بسنده نمی کند او سعی دارد
با آوردن تمثیل هایی از طمع ورزی و..... آن روی سکه را هم به خوانندگان خود
یادآوری نماید . حکایت « آن مرد طمعکار که به حضور خوارزمشاه رسیده و در مقابل او
سر تعظیم فرود می آورد و به سجده می افتد و از زبان کودکی این عمل او مورد اعتراض
واقع می شود . »[24]
و یا حکایت « صوفیی که در برابر خواسته ی شکم و فرج خود تاب تحمل را ندارد و به
دیناری از پشت نشاط می راند و به دیناری دیگر سماط بر شکم می کشد . » [25]
. سعدی به داستان
ها و تمثیل های واقعی از زندگانی انسان ها بسنده نکرده برای جذابیت و تحت تأثیر
قرار دادن خواننده و شنونده ی کتاب های خود از تمثیل های زبان حیوانات هم غافل
نمانده است . حکایت « گربه ی خانه ی زالی که به داشته ی خانه ی پیرزن قناعت نکرده
به مهمان سرای امیر می رود و مورد هدف تیر غلامان سرای امیر واقع می شود . » [26]
نمونه های
آموزنده ای است که هر خواننده ی متفکر را به خود می آورد وبه او نهیب می زند که:
« سکونی به دست آور ای بی ثبات که بر سنگ گردان نروید نبات » [27]
نتایج و برکات قناعت ورزی و عوارض و عواقب طمع ورزی از
دیدگاه سعدی :
سعدی با حکایاتی که در باب قناعت انسان
ها آورده است می خواهد نشان بدهد که انسان اگر طمع به مال دیگران نداشته باشد ؤ به
آنچه که خود دارد خرسند باشد ، به عزت نفس دست می یابد و قناعت به داشته ی خود او
را به سرفرازی می رساند
« قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را »[28]
« قناعت سر افرازد ای مرد هوش سر پر طمع بر نیاید ز دوش » [29]
وی معتقد است که : « به درویشی
مردن به که به حاجت پیش کسی بردن »[30]
از دیدگاه سعدی انسان حریص همیشه خاطری نگران دارد ،
« چه دلتنگ خفت آن فرومایه دوش که بر سفره ی دیگران داشت گوش » [31]
نگران مال و ثروت
خود است ، لذا همیشه پریشان خاطر است
« بازرگانی را دیدم که صد و پنجاه بار داشت و چهل بنده ی
خدمتکار . همه شب نیارمید از سخن های پریشان گفتن .... »[32]
. بنابراین انسان های حریص و طمع کار را به سکون و آرامش
دعوت می کند :
« سکونی به دست آر
، ای بی ثبات که بر سنگ گردان
نروید نبات » [33]
و معتقد است که « « دولت نه به کوشیدن است ، چاره کم جوشیدن است
. » [34]
وقتی هر کسی به آنچه که خود دارد هر چند که اندک باشد راضی
باشد و آن توانگری هم که به داشته ی خود به دیده شکرگزاری بنگردو انصاف به خرج
داده به کمک نیازمندان بشتابند . آن جاست که هیچ کس به مال دیگری چشم طمع نخواهد
دوخت و باعث توسعه ی عدالت اجتماعی در
جامعه می شود . و فاصله های طبقاتی برچیده می شود .
« قناعت کن ای نفس بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی»[35]
« کسی را که درج طمع در نوشت نباید به کس عبد و خادم نبشت »[36]
و یاد آور می شود اگر « خداوندان نعمت را انصاف بودی و درویشان را قناعت ، رسم سؤال از
جهان بپراکندی .» [37]
و« موجب تندرستی را در آن می داند تا اشتها غالب نشود چیزی
نخورند و هنوز اشتها باقی باشد که دست از طعام بردارند . »[38]
او آدمی را دعوت می
کند به سعی و تلاش کردن و متذکر می گردد که :
« هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد »[39]
( گل 428
ومی گوید « جوینی که از سعی بازو خورم به از میده بر خوان اهل کرم » [40](
234 )
اما انسان های که پای از حد قناعت بدر برده ، چشم طمع به
مال و ثروت دیگران دارند و به آنچه که دارند سپاس و شکر خدای را برجای نمی آورند ،
نهیب می زند : « آب حیات اگر فروشند فی المثل به آبروی دانا نخرد که مردن به علت
به از زندگانی به ذلت . » [41](
گل 425 ) خواستن را مایه برباد دادن آبرو
و حیثیت آدمی می داند ومعتقد است که هر چند بر نانش افزوده شود ، اما به همان
اندازه از آبرویش کاسته می شود .
یکی از موضوعاتی که سعدی هم نوعان خود را از آن بر حذر می
دارد ، شکم بارگی و پرخوری است .
« تنور شکم دم به دم تافتن مصیبت بود روز نایافتن »[42]
او معتقد است انسانی که در بند شکم گرفتار آمده است ، دیگر
توان عبادت خدا را هم ندارد :
« شکم بند دست است و زنجیر پای « شکم بنده نادر پرستد خدای » [43]
و به همان اندازه که شکم را پر می کند ، درون خود را از حکمت و معرفت خالی می
دارد .
« ندارند تن پروران
آگهی که پر معده باشد ز حکمت
تهی » [44]
و تاکید بر این
نکته دارد ، که انسان همیشه باید آن چنان زندگانی کند که از دست او دیگران به زحمت
نیفتند ، اگر نمی تواند باری از دوش دیگران بر دارد حداقل باردوش دیگران نگردد و
بر دیگران نیش نزند :
« من آن مورم که
در پایم بمالند نه زنبورم که
از نیشم بنالند
کجا خود شکر این
نعمت گزارم که زور مردم آزاری
ندارم »[45]
پیشینه موضوع
بوستان و گلستان سعدی از امهات کتب فارسی است که از زمان نظم و
نگارش آن ها تا کنون شمع محافل ادب بوده است و فضلا و ادبای هر ملت ، پروانه وار
گردش بر آمده اند و از سوختن در آتش وجد و
ذوقش ارث برده اند .از این رو «رالف والدو امرسون » شاعر امریکایی ، سعدی را «
شاعر دوستی ، عشق ، ایثار ، و صفا و آرامش » می شناسد و حکمت عملی و عواطف واخلاقی
او را می ستاید و از کلیت و شمول جهانی قوانین اخلاقی مد نظر وی یاد می کند .[46]
و« هر در» شاعر و حکیم آلمانی ، از سعدی به عنوان معلم مطبوع اخلاقیات نام می برد
و « فن هامر پورگشتال » خاورشناس اتریشی از مأنوس بودن نبوغ سعدی برای جهان غرب
سخن می راند . [47]و
حتی بوستان سعدی مدت ها در ترکیه و هند از کتاب های درسی به شمار می آمده است .
بنابراین به زبان های دیگر هم ترجمه شده است .
« هر که د رمکتب انسان پروری
خواسته است درسی بخواند ، کتاب های بوستان و گلستان را دفتر راهنمای خود ساخته و
هر گاه کسی خواهان آن بوده است در باب انسان شناسی و بشر دوستی نظری اظهار دارد ،
باز کتب شیخ را ورق زده است »[48]
در باب آموزش های اخلاقی که سعدی با آوردن حکایات و تمثیل ها
می پردازد ، هر صاحب نظر و هر خواننده ای بر این
نکته اتفاق نظر دارد و در خلال نوشته های خود که مربوط به سعدی و آثارش باشد به
این نکته اذعان دارند ، به طور مثال دکتر سید رضا مصطفوی استاد ادبیات و زبان
فارسی علامه معتقد است
« در میان همه ی آثار اخلاقی ، نوشته ها و سروده
های سعدی از ویژگی خاصی برخوردار است »[49]
و او را بی شک بزرگ ترین معلم اخلاق در میان سخنوران فارسی می داند . و در پایان نامه ای
که با موضوعیت « بررسي مراتب رشد اخلاقي در آثار سعدي و مقايسه آن با نظريه كلبرگ »[50]
اصول نظریه های اخلاقی دو شخصیت مورد بررسی قرار می گیرد .و در مقاله ای دیگر «
اخلاق از دیدگاه اسلام و سعدی »[51]
به موضوعات اخلاقی به ویژه در بوستان سعدی به صورت گذرا اشاره می گردد . در کتاب «
جان دارو » که با هدف سیری در اندیشه های سعدی و حافظ تالیف گردیده است ، خیلی
گذرا و مختصر به مقایسه موضوع مقاله ی حاضر در آثار سعدی و اشعار حافظ پرداخته است
اما نوشته ای که منحصر به موضوع این مقاله باشد ، با توجه به مطالعات و
جست و جوهایی که بنده داشتم ، اثر خاصی یافت نشده است .
نتیجه گیری:
بیان و ترویج اصول اخلاقی در هر
دوره نیز در بسیاری از آثار مهم ادبی غرض و هدف اصلی شاعران و نویسندگان بوده است
با عنایت به دو گنجینه ی ارزشمند
سعدی یعنی بوستان و گلستان می توان دریافت که شاید کمتر کسی در میان اهل ادب اصول
علمی اخلاقی را با استدلال و تاملی عمیق بیان کرده باشد . در حقیقت او در موعظه
هایش داروی تلخ نصیحت را با شهد ظرافت آمیخته تا خاطر خوانندگان و شنوندگان از درک
و دریافت آن ها ملول و از قبول آن محروم نماند . بی شک او بزرگ ترین معلم اخلاق
است چرا که در هدایت و ارشاد خلق نقش والا و اثرگذاری را داشته است . و با این دو
گوهر ارزشمند خود در تهذیب و تربیت اخلاق مردم روزگار خود و نسل های آینده ت ثأثیر
بسزایی را داشته است . به طوری که این دو اثر باارزش نه تنها در ایران بلکه در
اکثر کشورها مورد توجه قرار گرفته و به زبان های مختلف ترجمه گردیده است .
سعدی در این دو کتاب گرانقدر سعی
بر آن دارد تا هم نوعان خود مقام انسانیت را پاس دارند و گوهر وجودی خود را با
گرایش به جیفه های ناچیز دنیوی ضایع نگردانند .
سعدی درهر کدام از دو کتاب ارزشمند
خود ، بوستان و گلستان یک باب را به قناعت
اختصاص داده است . و با آوردن حکایاتی دلپذیر انسان ها را به سوی عزت نفس و
سرافرازی ، عدالت اجتماعی ، اصلاح نفس ، آسایش و آسودگی روانی و درنتیجه رستگاری ارشاد
و راهنمایی می نماید و او را از هر آنچه همت بلند او را پست بگرداند و وگوهر قیمتی
وجود او را گرفتار گوهر ناشناسان ناپسند نماید بر حذر می دارد .
نکته ی جالب توجه در پردازش حکایت
های این دو گنج ارزشمند است . گویا هر حکایت داستان کوتاهی است که خواننده بدون
هیچ گونه خستگی و ملال آن را به پایان برساند و از مفاهیم آن درس زندگی بگیرد .
نکته پایانی این که بعضی از ابیات و عبارات و حتی حکایات
این باب را دقت کنیم در نزد عامه به صورت مثل سایر درآمده است ، که به طور نمونه
می توان به بیت زیر اشاره کرد :
« قناعت توانگر
کن مرد را خبر کن حریص جهانگرد
را »
منابع و مآخذ :
- المعجم المفهرس لآیات قرآن کریم
- تاریخ ادبیات ایران – دکتر
ذبیح الله صفا – تلخیص سید محمد ترابی - تهران – انتشارات
فردوس –
چاپ سوم –
1368 - جلد دوم
- جان دارو ( سیری در اندیشه های
سعدی و حافظ ) – افسانه ی یغمایی –تهران - انتشارات ماهرخ – چاپ اول
1382
- چشمه ی روشن – غلامحسین
یوسفی –
تهران –
انتشارات علمی – 1373
- دیوان غزلیات سعدی – دکتر
خطیب رهبر –
انتشارات سعدی – چاپ سوم – 1368
شرح بوستان سعدی – دکتر
محمد خزائلی – تهران – انتشارات جاویدان – چاپ اول
- شرح گلستان سعدی – تهران
سازمان انتشارات جاویدان – چاپ هفتم – 1366
- شناختی تازه از سعدی – دکتر
جعفر مؤید شیرازی – شیراز - انتشارات نوید – چاپ اول – 2362
- شیرین تر از قند ( بازنویسی و
تلخیص بوستان سعدی ) – کاووس حسن لی – تهران – مؤسسه ی فرهنگی اهل قلم – چاپ دوم –
1382
- کلیات سعدی – مصلح
الدین سعدی –
تصحیح محمد علی فروغی – تهران – انتشارات هرس – چاپ اول – 1385
-
پایان نامه « قناعت از
دیدگاه قرآن و سنت » مریم عامری
http://nobogh.com/news.php?readmore=4400
- « سعدی بزرگ ترین معلم اخلاق در میان سخنوران فارسی » دکتر سید
رضا مصطفوی سبزواری
www.aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/c5c1208685278p1.phpP
-
« بررسي مراتب رشد اخلاقي در آثار سعدي و مقايسه
آن با
نظريه
كلبرگ » http://dbase.irandoc.ac.ir/00025/00025356.htm
- «
اخلاق از دیدگاه اسلام و سعدی » دکتر حسن احدی و محسن جدیدی www.afarineshdaily.ir/afarinesh/News.aspx?NID=40773
1- فرهنگ معین ، ج 2 2- سوره
حج/ 36 – سوره ابراهیم/ 3 - سوره نحل / 97 4- مائده / 284 – الشعراء / 82
- بقره / 75 - احزاب /32 – مدثر / 15 – اعراف / 56 ، 46 – رعد / 12 – روم /24 5- http://nobogh.com/news.php?readmore=4400
1- شرح گلستان سعدی ، ص 317 2- همان 112 3- شرح بوستان ص 251
1- ادبیات فارسی ( 1 ) پیش دانشگاهی صص 131-132 2- شرح گلستان ص 422 3- همان 425 ص
4- همان ص 426 5-همان ص 428 6- همان 426
7- همان 428 8- همان 431
1- شرح گلستان ص
432 2- همان ص 435 3- همان ص 431
4- شرح بوستان ص 231 5- همان ص
233 6- همان ص 234 7- همان ص 237
1- شرح بوستان ص 231 2- همان ص 233 3- همان ص 235
4- همان ص 228 5- همان ص 228 6- همان ص 231
7- شرح گلستان ص 422 8- شرح بوستان ص 235 9- شرح گلستان ص 431 10- شرح بوستان ص 228 11- شرح گلستان ص 435
12- شرح بوستان ص 230
1- شرح
بوستان ص 231 2- شرح گلستان ص 421 3- همان ص 422
4- همان ص 428
5- شرح بوستان ص 234
6- شرح گلستان ص 425
7- همان ص
424 8 -
شرح بوستان 233 9-
همان ص 229 10- شرح گلستان
ص 421
1- چشمه
روشن ص 235 2- همان ص 235 3- مقدمه شرح بوستان
4-
www.aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/c5c1208685278p1.php
5-
http://dbase.irandoc.ac.ir/00025/00025356.htm
6- www.afarineshdaily.ir/afarinesh/News.aspx?NID=40773